خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کج
[صفت]
schief
/ʃiːf/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: schiefer]
[حالت عالی: schiefsten]
1
کج
مایل، غیر صاف
1.Der Spiegel hängt ganz schief.
1. آینه کاملا کج آویزان شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
schiedsrichter
schiebung
schiebetür
schieben
schiebedach
schiefer
schiefgehen
schieflaufen
schielen
schienbein
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان