خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نبرد
[اسم]
die Schlacht
/ʃlaχt/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Schlachten]
[ملکی: Schlacht]
1
نبرد
مبارزه
1.eine Schlacht gewinnen
1. نبردی را پیروز شدن
2.In dieser Schlacht gab es sehr viele Tote und Verwundete.
2. تعداد زیادی مرده و زخمی در این نبرد وجود داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
schiss
schirm
schippe
schinkenspeck
schinkenbrot
schlachten
schlachter
schlachterei
schlachtung
schlachtvieh
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان