خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضعف
[اسم]
die Schwäche
/ˈʃvɛçə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Schwächen]
[ملکی: Schwäche]
1
ضعف
ناتوانی، عجز
مترادف و متضاد
Schwachheit
Schwächlichkeit
Stärke
1.Er hat eine unerklärliche Schwäche in seinen Beinen.
1. او یک ناتوانی غیر قابل توصیف در پاهایش دارد.
2.Jeder hat seine eigenen Talente und Schwächen.
2. هر کسی تواناییها و ضعفهای خودش را دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schwäbisch
schwurgericht
schwur
schwungvoll
schwunghaft
schwächeanfall
schwächen
schwächlich
schwächling
schwächung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان