خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضعیف
[صفت]
schwach
/ʃvax/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: schwächer]
[حالت عالی: schwächste-]
1
ضعیف
کمقدرت
مترادف و متضاد
stark
1.Der Motor ist zu schwach.
1. این موتور خیلی ضعیف است.
2.Die Tabletten sind zu schwach. Sie helfen nicht.
2. این قرصها خیلی ضعیف هستند. آنها مؤثر نیستند.
3.Ich bin noch nicht gesund. Ich fühle mich noch sehr schwach.
3. من هنوز سلامتم را به دست نیاوردم. هنوز هم حس میکنم خیلی ضعیفم [هنوز هم خیلی احساس ضعف میکنم].
تصاویر
کلمات نزدیک
schwaben
schwabe
schwabbeln
schwabbelig
schutzhelm
schwafeln
schwager
schwalbe
schwall
schwamm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان