1 . روح
[اسم]

die Seele

/ˈzeːlə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Seelen] [ملکی: Seele]

1 روح

مترادف و متضاد Psyche
  • 1.Der Leib stirbt, aber nicht die Seele.
    1. جسم می‌میرد، اما روح نه.
  • 2.Sport tut dem Körper und der Seele gut.
    2. ورزش برای بدن و روح خوب است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان