خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشیدن (غذا)
[فعل]
servieren
/zɛʁˈviːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: servierte]
[گذشته: servierte]
[گذشته کامل: serviert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
کشیدن (غذا)
سرو کردن
1.Der Kellner serviert den Fisch, der jedoch leider schon kalt ist.
1. پیشخدمت ماهی را سرو کرد، که متاسفانه همین از حالا سرد است.
تصاویر
کلمات نزدیک
servicepersonal
serviceleistungen
service
server
serum
serviette
servus
sesam
sessel
sessellift
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان