1 . هم‌زمان
[صفت]

simultan

/zimʊlˈtaːn/
غیرقابل مقایسه

1 هم‌زمان

مترادف و متضاد gleichzeitig
  • 1.Beide Turner führten simultane Bewegungen aus.
    1. هر دو ژیمناست حرکت‌های هم‌زمانی را اجرا کردند.
  • 2.Die simultane Tonaufnahme ist nicht möglich.
    2. ضبط صدای هم‌زمان ممکن نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان