خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رسم
[اسم]
die Sitte
/ˈzɪtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Sitten]
[ملکی: Sitte]
1
رسم
عرف، اداب
مترادف و متضاد
Ritual
Tradition
1.Das ist hier Sitte.
1. این اینجا رسم است.
2.Eine so schlechte Sitte sollte abgeschafft werden.
2. چنین رسم بدی باید ممنوع شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
sirup
sirene
sippschaft
sippe
singlebörse
sittenwidrig
sittlich
sittlichkeit
situation
situiert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان