خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درجهبندی
[اسم]
die Skala
/ˈskaːla/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Skalen]
[ملکی: Skala]
1
درجهبندی
مقیاس
1.Die Ergebnisse werden auf einer Skala von eins bis zehn angezeigt.
1. نتایج بر روی درجهبندیای از یک تا ده نمایش داده میشوند.
2.Laut Skala ist der Öltank voll.
2. طبق درجهبندی، تانکر نفت پر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sitzverteilung
sitzungssaal
sitzung
sitzreihe
sitzplatz
skalp
skalpell
skalpieren
skandal
skandalös
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان