1 . مسدود کردن
[فعل]

sperren

/ˈʃpɛʀən/
فعل گذرا
[گذشته: sperrte] [گذشته: sperrte] [گذشته کامل: gesperrt] [فعل کمکی: haben ]

1 مسدود کردن بستن

مترادف و متضاد blockieren verhindern
  • 1.Banken können die Konten ihrer Kunden sperren.
    1. بانک‌ها می‌توانند حساب‌های مشتری‌های خود را مسدود کنند.
  • 2.Ich ließ die Bank meine verlorene Kreditkarte sperren.
    2. من می‌گذارم که بانک، کارت اعتباری گم‌شده من را ببندد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان