خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرش
[اسم]
der Sprung
/ʃpʀʊŋ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Sprünge]
[ملکی: Sprung(e)s]
1
پرش
1.Er machte einen Sprung in die Luft.
1. او یک پرش در هوا انجام داد. [او به هوا پرید.]
تصاویر
کلمات نزدیک
sprudelwasser
sprudeln
sprudel
spruchreif
spruch
sprungbrett
sprunghaft
sprunghaftigkeit
sprungtuch
sprungschanze
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان