1 . اهل (جایی) بودن 2 . (از چیزی) تولید شدن
[فعل]

stammen

/ˈʃtamən/
فعل گذرا
[گذشته: stammte] [گذشته: stammte] [گذشته کامل: gestammt] [فعل کمکی: sein ]

1 اهل (جایی) بودن اصالت از (جایی) داشتن، (از جایی) آمدن

مترادف و متضاد datieren entstehen herstammen
  • 1.Ich stamme aus einer kleinen Stadt an der Donau.
    1. من اهل یک شهر کوچک کنار "دونا" هستم.
  • 2.Meine Liebe für Tiere stammt aus meiner frühen Kindheit.
    2. عشق من به حیوانات از اوایل کودکی‌ام می‌آید.

2 (از چیزی) تولید شدن (از جایی) آمدن

مترادف و متضاد rühren sich ergeben zurückgehen
etwas stammt von jemandem/etwas Dat.
از چیزی/فردی تولید شدن/ساخته شدن/به‌وجود آمدن
  • 1. Das Zitat stammt vom neuesten Buch des Autoren.
    1. نقل‌قول از جدیدترین کتاب نویسنده آمده‌است.
  • 2. Die Milch stammt von schwäbischen Kühen.
    2. شیر از گاوهای "شوابی" تولید شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان