خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمک به شروع
[اسم]
die Starthilfe
/ʃtˈaɾtɪlfə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Starthilfen]
[ملکی: Starthilfe]
1
کمک به شروع
1.Der Preis soll eine Starthilfe sein.
1. مبلغ (آن) باید کمکی برای شروع باشد.
2.Die brauchen nur etwas, das ihnen Starthilfe gibt.
2. آنها فقط به چیزی نیاز دارند که به آنها کمک به شروع بدهد [به آنها برای شروع کمک کند].
تصاویر
کلمات نزدیک
stadtproblem
stadtmeisterschaft
stadtmeister
städteplaner
sprungübung
startseite
startup-unternehmer
steinboden
steinmauer
strahlend
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان