خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حیوان عروسکی
[اسم]
das Stofftier
/ˈʃtɔfˌtiːɐ̯/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Stofftiere]
[ملکی: Stofftier(e)s]
1
حیوان عروسکی
1.Meine kleine Tochter nimmt ihre Stofftiere immer mit ins Bett.
1. دختر کوچک من همیشه حیوانات عروسکیاش را با خود به تخت خواب میبرد.
2.Sara hatte immer ein Stofftier.
2. سارا همیشه یک حیوان عروسکی داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
stofflichkeit
stofflich
stoff
stockwerk
stockung
stoffwechsel
stola
stollen
stolpern
stolz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان