1 . حیوان عروسکی
[اسم]

das Stofftier

/ˈʃtɔfˌtiːɐ̯/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Stofftiere] [ملکی: Stofftier(e)s]

1 حیوان عروسکی

  • 1.Meine kleine Tochter nimmt ihre Stofftiere immer mit ins Bett.
    1. دختر کوچک من همیشه حیوانات عروسکی‌اش را با خود به تخت خواب می‌برد.
  • 2.Sara hatte immer ein Stofftier.
    2. سارا همیشه یک حیوان عروسکی داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان