1 . کفش ساحلی
[اسم]

der Strandschuh

/ʃtɾˈantʃuː/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Strandschuhe] [ملکی: Strandschuh(e)s]

1 کفش ساحلی

  • 1.Er zieht seine Strandschuhe an.
    1. او کفش‌های ساحلی خود را به پا می‌کند.
  • 2.Seine Strandschuhe waren Blau.
    2. کفش‌های ساحلی او آبی بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان