خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تکنیسین
[اسم]
der Techniker
/ˈtɛçnikɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Techniker]
[ملکی: Technikers]
[مونث: Technikerin]
1
تکنیسین
متخصص فنی
1.Besprechen Sie dieses Problem bitte mit unserem Techniker. Er kennt die Maschine genau.
1. لطفاً با تکنیسین ما در مورد مشکل صحبت کنید. او دستگاه را دقیقاً میشناسد.
2.Er war ein guter Techniker.
2. او تکنسین خوبی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
technik
teamorientiert
teamfähig
teamchef
teambesprechung
technisch
techno
technologie
technologisch
technoparty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان