خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمه آبگرم
[اسم]
die Therme
/tˈɛɾmə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Thermen]
[ملکی: Therme]
1
چشمه آبگرم
1.Die Thermen machen diese Lokalität einzigartig.
1. چشمههای آبگرم، این مکان را بینظیر میکنند.
2.Sie hatten den halben Tag in der Therme zugebracht.
2. آنها نصف روز را در چشمه آبگرم گذرانده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
theoriephase
textstelle
textskizze
textrand
teilsatz
tierart
tierchen
titelseite
tontechniker
touristenmasse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان