خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حیوان کوچک
[اسم]
das Tierchen
/tˈiːɾçən/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Tierchen]
[ملکی: Tierchens]
1
حیوان کوچک
1.Es sind ungefähr 50 Milliarden dieser süßen Tierchen hier.
1. تقریباً 50 میلیارد از این حیوانات کوچک بامزه اینجا هستند [زندگی میکنند].
2.Jetzt geh und hilf deinem Tierchen.
2. حالا برو و به حیوان کوچکت کمک کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
tierart
therme
theoriephase
textstelle
textskizze
titelseite
tontechniker
touristenmasse
trachtenlauf
training-tipp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان