خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامتعارف
[صفت]
unkonventionell
/ˈʊnkɔnvɛnʦi̯oˌnɛl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unkonventionellsten]
[حالت عالی: unkonventioneller]
1
نامتعارف
غیر معمول
مترادف و متضاد
außergewöhnlich
außerordentlich
exotisch
konventionell
1.Die Gestaltung der Ausstellung ist unkonventionell.
1. طراحی نمایشگاه غیر معمول است.
2.Sie war gut darin, unkonventionelle Lösungen zu finden.
2. او در پیدا کردن راه حل های نامتعارف خوب بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
unklar
unkenntnis
unkenntlich
universum
universiätsklinik
unkosten
unkraut
unkrautbekämpfung
unkultiviert
unlauter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان