خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشبینینشده
[صفت]
unvorhergesehen
/ˈʊnfoːɐ̯heːɐ̯ɡəˌzeːən/
غیرقابل مقایسه
1
پیشبینینشده
غیرمنتظره
مترادف و متضاد
unerwartet
1.Diese Schwierigkeiten sind unvorhergesehen.
1. این دردسرها غیرمنتظره هستند.
2.Wir nahmen etwas Bargeld für unvorhergesehene Ausgaben mit.
2. ما کمی پول نقد برای هزینههای پیشبینینشده با خود بردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
unvollständigkeit
unvollständig
unvollkommenheit
unvollkommen
unverändert
unvorhersehbar
unvorsichtig
unvorsichtigkeit
unvorstellbar
unvorteilhaft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان