1 . مجروح
[صفت]

verletzt

/fɐˈlɛt͡st/
غیرقابل مقایسه

1 مجروح آسیب دیده

مترادف و متضاد unverletzt
  • 1.Er wurde während des Angriffs verletzt.
    1. او در طول حمله مجروح شد.
  • 2.Vielleicht müsste dann niemand verletzt werden.
    2. شاید اینطوری هیچ کس مجروح نشود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان