خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بستهبندی
[اسم]
die Verpackung
/fɛɐ̯ˈpakʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Verpackungen]
[ملکی: verpackung]
1
بستهبندی
عدل
مترادف و متضاد
Hülle
1.Um Müll zu reduzieren, sollte jeder unnötige Verpackungen vermeiden.
1. برای کاهش زباله، بهتر است از هر بستهبندی غیر ضروری اجتناب شود.
2.Wenn man etwas mit der Post verschickt, sollte die Verpackung strapazierfähig sein.
2. وقتی چیزی با پست فرستاده میشود، بهتر است که بستهبندی در مقابل فشار مقاوم باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
verpacken
verpachten
verordnung
verordnen
veronika
verpackungsabteilung
verpassen
verpennen
verpesten
verpestung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان