1 . از دست دادن
[فعل]

verpassen

/fɛɐ̯ˈpasn̩/
فعل گذرا
[گذشته: verpasste] [گذشته: verpasste] [گذشته کامل: verpasst] [فعل کمکی: haben ]

1 از دست دادن نرسیدن

مترادف و متضاد erreichen
  • 1.Du musst gehen, sonst verpasst du den Zug.
    1. تو باید بروی، در غیر این صورت قطار را از دست می‌دهی [به قطار نمی‌رسی].
  • 2.Er hat den Zug verpasst.
    2. او به قطار نرسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان