خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخلوط کردن
[فعل]
verrühren
/fɛɐ̯ˈʁyːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: verrührte]
[گذشته: verrührte]
[گذشته کامل: verrührt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مخلوط کردن
هم زدن
1.Ich werde die Eier verrühren.
1. من میخواهم تخم مرغها را مخلوط کنم.
2.Soße mit Sahne verrühren
2. سس با خامه را مخلوط کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
verrückt
verräterisch
verräter
verrutschen
verrufen
vers
versagen
versager
versalzen
versammeln
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان