1 . به وضع اسفناکی افتادن 2 . به فقر و فساد افتادن
[فعل]

verwahrlosen

فعل گذرا و ناگذر

1 به وضع اسفناکی افتادن به وضع اسفباری دچار شدن

2 به فقر و فساد افتادن آلوده شدن، تباه شدن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان