1 . سرزندگی
[اسم]

die Vitalität

/vitaliˈtɛːt/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Vitalität]

1 سرزندگی انرژی

مترادف و متضاد Lebenskraft
  • 1.Der Affe zeigte große Vitalität.
    1. میمون انرژی‌ زیادی نشان می‌داد.
  • 2.Die Seele ist wegen seiner ewigen Vitalität unabhängig.
    2. روح به‌خاطر سرزندگی ابدی‌اش مستقل است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان