خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزندگی
[اسم]
die Vitalität
/vitaliˈtɛːt/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Vitalität]
1
سرزندگی
انرژی
مترادف و متضاد
Lebenskraft
1.Der Affe zeigte große Vitalität.
1. میمون انرژی زیادی نشان میداد.
2.Die Seele ist wegen seiner ewigen Vitalität unabhängig.
2. روح بهخاطر سرزندگی ابدیاش مستقل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vital
visum
visuell
visitenkarte
visite
vitamin
vitrine
vogel
vogt
voicemail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان