خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویتامین
[اسم]
das Vitamin
/vitaˈmiːn/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Vitamine]
[ملکی: Vitamins]
1
ویتامین
1.Der Arzt sagt, ich soll viele Vitamine essen.
1. دکتر میگوید که من باید خیلی ویتامین بخورم.
2.Gemüse enthält Vitamine.
2. سبزی محتوی ویتامینهایی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vitalität
vital
visum
visuell
visitenkarte
vitrine
vogel
vogt
voicemail
vokabel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان