1 . پیشرفت کردن
[فعل]

vorankommen

/fˈoːrˌankˌɔmən/
فعل بی قاعده ضعیف فعل ناگذر
[گذشته: kam voran] [گذشته: kam voran] [گذشته کامل: vorangekommen] [فعل کمکی: sein ]

1 پیشرفت کردن

  • 1.Er kommt damit zügig voran.
    1. او دارد سریعاً در آن پیشرفت می‌کند.
  • 2.Ich arbeite hart, um voranzukommen.
    2. من سخت کار می‌کنم تا پیشرفت کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان