خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پریروز
[قید]
vorgestern
/ˈfoːɐ̯ɡɛstɐn/
غیرقابل مقایسه
1
پریروز
روز پیش از دیروز
1.Der Unfall ist vorgestern passiert.
1. حادثه پریروز اتفاق افتادهاست.
2.Er hat mich vorgestern angerufen.
2. او پریروز با من تماس گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorgespräch
vorgesetzter
vorgeschmack
vorgehen
vorgefasst
vorgänger
vorhaben
vorhalle
vorhalten
vorhaltung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان