خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چراگاه
[اسم]
die Weide
/ˈvaɪ̯də/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Weiden]
[ملکی: Weide]
1
چراگاه
1.Der Schäfer brachte seine Herde auf die Weide.
1. چوپان گلهاش را به چراگاه برد.
2.Die Kühe essen auf der Weide Gras.
2. گاوها بر روی چراگاه علف میخورند.
تصاویر
کلمات نزدیک
weichmacher
weichlich
weichgekocht
weichen
weiche
weiden
weigern
weigerung
weihbischof
weihe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان