خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبلیغ
[اسم]
die Werbeaktion
/vˌɛɾbeːˌaktsɪˈoːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Werbeaktionen]
[ملکی: Werbeaktion]
1
تبلیغ
تبلیغات، کمپین تبلیغاتی
1.Wir bereiten eine andere interessante Werbeaktion für Sie vor.
1. ما یک تبلیغ جذاب دیگر برای شما آماده میکنیم.
2.Wir starteten eine Werbeaktion, um unsere Verkäufe zu steigern.
2. ما شروع به تبلیغ کردیم تا فروشهایمان را افزایش بدهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
durchsetzungsstark
bereichsleiter
ins stocken geraten
vernetzt
nutzer
arbeitsrechtler
angenommen
gleichaltirge
nachrichtenmagazin
großleinwand
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان