خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مژه
[اسم]
die Wimper
/ˈvɪmpɐ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Wimpern]
[ملکی: Wimper]
1
مژه
1.Sie hat wunderschöne Augen mit langen Wimpern.
1. او چشمهایی زیبا با مژههایی بلند دارد.
2.Sie klebt die künstlichen Wimpern.
2. او مژههای مصنوعی میچسباند.
تصاویر
کلمات نزدیک
wimpel
wimmern
wimmeln
willkürlich
willkür
wimperntusche
wind
windel
winden
windenergie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان