خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انبردست
[اسم]
die Zange
/ˈʦaŋə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zangen]
[ملکی: Zange]
1
انبردست
انبر
1.Um das Fahrrad zu reparieren, brauchst du eine Zange.
1. برای اینکه دوچرخه را تعمیر کنی به یک انبر نیاز داری.
تصاویر
کلمات نزدیک
zanderfilet
zahnschmerzen
zahnpasta
zahnklinik
zahnen
zank
zanken
zapfen
zapfsäule
zappeln
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان