خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شنونده
[اسم]
der Zuhörer
/ˈʦuːˌhøːʀɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Zuhörer]
[ملکی: Zuhörers]
[مونث: Zuhörerin]
1
شنونده
1.Die Zuhörer waren von dem Konzert begeistert.
1. شنونده ها در مورد کنسرت هیجان زده بودند.
2.Liebe Zuhörerinnen und Zuhörer, Ihre Meinung interessiert uns.
2. بانوان و آقایان شنونده ، نظر شما برای ما مهم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
zuhören
zuhängen
zuhilfenahme
zuhause
zuhauen
zukleben
zuknallen
zuknöpfen
zukommen
zukunft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان