1 . نزدیک شدن
[فعل]

zukommen

/ˈt͡suːˌkɔmən/
فعل ناگذر
[گذشته: kam zu] [گذشته: kam zu] [گذشته کامل: zugekommen] [فعل کمکی: sein ]

1 نزدیک شدن

  • 1.Ganz langsam komme ich auf sie zu.
    1. من به‌آرامی به او نزدیک شدم.
  • 2.Sie kam mit schnellen Schritten auf uns zu.
    2. او با قدم‌هایی سریع به ما نزدیک شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان