خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درونکوچی
[اسم]
die Zuwanderung
/ˈt͡suːˌvandəʁʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zuwanderungen]
[ملکی: Zuwanderung]
1
درونکوچی
مهاجرت (از خارج به داخل)
مترادف و متضاد
Einwanderung
Immigration
Auswanderung
1.Bekämpfung der illegalen Zuwanderung ist angefangen.
1. مبارزه با درونکوچی غیرقانونی شروع شده است.
2.Umgang mit der Zuwanderung ist ein umstrittenes Thema in den Industrieländern.
2. برخورد با مهاجرت یک موضوع مورد اختلاف در کشورهای صنعتی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
zuwanderer
zuwachsrate
zuwachs
zuvorkommenheit
zuvorkommend
zuweilen
zuweisen
zuwenig
zuwider
zuwinken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان