خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شغل دوم
[عبارت]
zweites Standbein
/tsvˈaɪtəs ʃtˈandbaɪn/
1
شغل دوم
منبع درآمد دوم
sich ein zweites standbein zulegen
یک شغل دوم [منبع درآمد دومی] برای خود داشتن
1. Er legt sich ein zweites Standbein zu.
1. او منبع درآمد دومی دارد.
2. In dieser Wirtschaftskrise muss jeder ein zweites Standbein haben.
2. در این بحران اقتصادی هر کس باید شغل دومی داشته باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
neugierde
unternehmenskultur
steinreich
hochtalentiert
exposee
fachrichtung
ingenieurwesen
jus
sozialpädagogik
studienordnung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان