1 . دنبال کردن
[فعل]

befolgen

/bəˈfɔlɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: befolgte] [گذشته: befolgte] [گذشته کامل: befolgt] [فعل کمکی: haben ]

1 دنبال کردن پیروی کردن

  • 1.Er befolgte die Anweisungen gewissenhaft.
    1. او آگاهانه از دستورالعمل‌ ها پیروی می‌کرد.
  • 2.Ich befolge immer den Rat meines Vaters.
    2. من همیشه نصیحت پدرم را دنبال می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان