1 . استارت زدن 2 . حرکت کردن
[فعل]

starten

/ˈʃtaʁtən/
فعل گذرا
[گذشته: startete] [گذشته: startete] [گذشته کامل: gestartet] [فعل کمکی: sein ]

1 استارت زدن راه انداختن

etwas (Akk.) starten
چیزی را راه انداختن (روشن کردن)
  • Sie konnte den Motor nicht starten.
    او نتوانست موتور را راه بیاندازد.
etwas (Akk.) neustarten
چیزی را ری استارت کردن
  • Er startet den Computer neu.
    او کامپیوتر را ری‌استارت می‌کند.

2 حرکت کردن راه افتادن

pünktlich/gleich/sofort/spät/... starten
به موقع/الان/سریع/دیر/...حرکت کردن [راه افتادن]
  • Das Flugzeug ist pünktlich gestartet.
    هواپیما سر وقت حرکت کرد.
um (Zeitpunkt) starten
در (ساعتی) راه افتادن
  • Das Flugzeug soll um 8.15 Uhr starten.
    هواپیما باید ساعت 8:15 راه بیوفتد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان