[صفت]

weit

/vaɪ̯t/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: weiter] [حالت عالی: weiteste-]

1 وسیع گسترده

مترادف و متضاد ausgedehnt geräumig groß eng
  • 1."Lebend" ist ein weiter Begriff.
    1. "زنده" مفهوم گسترده‌ای است [مفهوم گسترده‌ای دارد].
  • 2.Es enthält eine so weite Definition.
    2. این تعریف بسیار گسترده‌ای دربردارد.
  • 3.Weite Teile der Bevölkerung in Armut.
    3. بخش زیادی از جمعیت در فقر زندگی می‌کنند.
کاربرد صفت weit به معنای گسترده
- در یک سطح خیلی بزرگ از تمامی جهات گسترده بودن
"das weite Meer" (دریای وسیع)
- از تمامی یک گستره استفاده کردن
"ein weiter Begriff" (یک مفهوم گسترده)

2 دور بافاصله

  • 1.Das Ziel ist noch weit.
    1. هدف هنوز دور است.
  • 2.Es ist noch weit bis Bremen.
    2. هنوز تا "برمن" راه زیادی مانده است.
  • 3.Wie weit ist es von hier nach Paris?
    3. تا پاریس چقدر راه مانده است؟
  • 4.Zum Bahnhof ist es nicht weit.
    4. تا ایستگاه راه آهن راه زیادی نمانده است.
کاربرد فعل weit به معنای دور
- برای بیان یک فاصله طولانی و دور و دراز
"von weit her kommen" (ز فاصله دور آمدن)
"zwei Meter weit" (دو متر دورتر)

3 گشاد

مترادف و متضاد eng
  • 1.Das Hemd ist ihm zu weit.
    1. پیراهن برایش خیلی گشاد است.
  • 2.Die Jacke ist mir zu weit.
    2. این کاپشن برای من خیلی گشاد است.
کاربرد weit به معنای گشاد
صفت "weit" به معنای (گشاد) تنها برای لباس کاربرد دارد. مثال:
"ein zu weites Kleid enger machen" (یک لباس خیلی گشاد را تنگ‌تر کردن)
[قید]

weit

/vaɪ̯t/
غیرقابل مقایسه

4 خیلی بسیار

مترادف و متضاد erheblich viel weitaus wesentlich
  • 1.Der Film war weit besser, als ich erwartet hatte.
    1. فیلم خیلی بهتر از حد انتظارم بود.
  • 2.Er ist weit älter als ich.
    2. او خیلی پیرتر از من است.
  • 3.Jonas singt weit besser als er.
    3. "یوناس" خیلی بهتر از او آواز می‌خواند.
کاربرد قید weit به معنای خیلی
برای بیان یک تفاوت اساسی و مترادف با واژه "wesentlich" می‌توان از قید "weit" به معنای (خیلی) استفاده کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان