1 . پیشدستی کردن
[فعل]

zuvor_kommen

فعل گذرا و ناگذر

1 پیشدستی کردن جلو (چیزی) را پیشاپیش گرفتن، (چیزی) را پیشگیری کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان