خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتزاعی
[صفت]
abstracto
/aβstɾˈakto/
قابل مقایسه
[حالت مونث: abstracta]
[جمع مونث: abstractas]
[جمع مذکر: abstractos]
1
انتزاعی
آبستره
1.Tengo una idea abstracta en mi cabeza que no sé plasmar en papel.
1. من یک فکر انتزاعی در سرم دارم که نمیتوانم روی کاغذ نشان دهم.
کلمات نزدیک
violonchelista
violinista
vibrar
trompetista
soplar
escultor
estilo
realista
surrealista
mármol
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان