خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فعالیت
[اسم]
la actividad
/ˌaktiβiðˈad/
قابل شمارش
مونث
[جمع: actividades]
1
فعالیت
کار
1.La construcción es la actividad principal de la compañía.
1. ساختوساز فعالیت اصلی شرکت است.
کلمات نزدیک
academia
en el centro
al lado
a la izquierda
a la derecha
aprobar un examen
borrar
cometer un error
comprender
entender
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان