خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زنای محصنه
[اسم]
el adulterio
/ˌaðultˈɛɾjo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
زنای محصنه
رابطه جنسی نامشروع، رابطه جنسی خارج از ازدواج
1.Mi abuela se divorció de su primer marido porque él cometió adulterio.
1. مادربزرگم از شوهر اولش طلاق گرفت، زیرا او مرتکب رابطه جنسی نامشروع شد.
کلمات نزدیک
acostarse con
viaje de fin de curso
viajar en avión
tocar el claxon
ruta
alianza
excéntrico
ganacia
llegar a ser
romance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان