خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالکن
[اسم]
el balcón
/balkˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: balcones]
1
بالکن
تراس
1.Abrí las ventanas del dormitorio y me senté a leer en el balcón.
1. پنجرههای اتاقخواب را باز کردم و نشستم که در بالکن کتاب بخوانم.
کلمات نزدیک
jardín
garaje
suelo
cuarto de los niños
despacho
terraza
televisor
control remoto
cámara de seguridad
olla arrocera
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان