خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوتاه
[صفت]
breve
/bɾˈeβe/
قابل مقایسه
[حالت مونث: breve]
[جمع مونث: breves]
[جمع مذکر: breves]
1
کوتاه
مختصر
1.Fuimos a hacer una breve caminata para tomar aire fresco.
1. ما برای کمی هوای تازه خوردن به پیادهروی کوتاهی رفتیم.
کلمات نزدیک
aventurero
autoridad
autóctono
aún no
aldea
cooperar
creíble
cruzar a nado
cuidadosamente
chubasquero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان