خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حلزون
[اسم]
el caracol
/kˌaɾakˈɔl/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: caracoles]
1
حلزون
1.Hay un caracol enorme en el jardín.
1. یک حلزون بسیار بزرگ در باغچه وجود دارد.
کلمات نزدیک
langosta
cangrejo
orca
estrella de mar
concha
araña
rana
serpiente
cocodrilo
tortuga
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان