خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شارژر
[اسم]
el cargador
/kˌaɾɣaðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: cargadores]
1
شارژر
1.Mi celular ya no tiene pila, y no encuentro el cargador.
1. موبایلم دیگر شارژ ندارد و شارژر را پیدا نمیکنم.
کلمات نزدیک
buzón de voz
urgente
servicio postal
remitente
mensajero
coger el teléfono
contestador automático
extensión
guía telefónica
prefijo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان