خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلیسای جامع
[اسم]
la catedral
/kˌateðɾˈal/
قابل شمارش
مونث
[جمع: catedrales]
1
کلیسای جامع
1.El obispo dio una misa en la catedral.
1. اسقف در کلیسای جامعه مراسم عشای ربانی اجرا کرد.
کلمات نزدیک
embajada
sinagoga
templo
mezquita
iglesia
ruina
castillo
bar
restaurante
gimnasio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان