1 . شیلی 2 . فلفل (قرمز، سبز و ...)
[اسم]

Chile

/tʃˈile/
غیرقابل شمارش مذکر

1 شیلی

  • 1.Me cuesta mucho entender el acento de Chile.
    1. برای من واقعاً سخت است که لهجه (مردم) شیلی را متوجه بشوم.
[اسم]

el chile

/tʃˈile/
قابل شمارش مذکر
[جمع: chiles]

1 فلفل (قرمز، سبز و ...)

  • 1.Estoy preparando una salsa con chile y ajo.
    1. من دارم یک سس با فلفل و سیر درست می‌کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان